جهنم در تاریخ
"جهنم" شکل عربی شدهی واژهی "گِهینُّم" در زبان عبری- زبانی کهن تر و از شاخهی زبانهای سامی در منطقهی بینالنهرین- و به معنی "درهی پسر هینّوم" است. (به انگلیسی: Valley of the Son of Hinnom). این دره در شهر اورشلیم، و در جنوب کوه صهیون واقع، است که در زمانهای قدیم محل سوزاندن زبالههای شهر بود و بعدها، افراد آن منطقه، بر اساس باورهای خود، جنازهی کسانی را که از رستگاریشان نومید شده بودند، برای مثال آدمهایی که دست به خودکشی میزدند، در این مکان میسوزاندند.
این منطقه، همچنین، محل عبادت آن دسته از قوم بنی اسرائیل بود که به دینهای کنعانی و فنیقی ایمان داشتند و پیکرههایی از خدایانشان، مانند "مولوچ" و "بعل" ، را در این دره ساخته بودند و عبادت میکردند.
ولی اندک اندک، نادانی قوت گرفت و منجر به پی آمدهای دهشتناکی شد. آنها در آن مکان، قربانی کردن را شروع کردند، و روزی شخصی به نام هینّوم، فرزند خود را در آنجا قربانی کرد و از آن پس آنجا را "درهی پسر هینّوم" نامیدند. ( Gey Ben-Hinnom ĝ-ben-hinnōm یا valley of the son of Hinnom). این داستان در کتاب مقدس نیز ذکر شده است. برای مثال در دوم پادشاهان ٢٣:١٠ آمده است:
" و او توفت را نابود کرد، که در دره پسر هینوم بود، تا هیج کس پس از آن دختر یا پسر خود را مجبور نکند از آتش مولوچ عبور کنند." و یا در ارمیا ٣٢:٣٥ آمده است: " و آنها برای بعل مکان های بلندی ساختند، که در دره پسر هینوم بود، و آنان پسران و دختران خود را مجبور کردند از درون آتش مولوچ عبور کنند، در حالی که من چنین دستوری نداده بودم، و این تصور که آنان چنین کار پلیدی را انجام دهند به ذهنم خطور نکرده بود و آنان جودا را به گناه کشاندند." با گذشت زمان، واژه ی "پسر" از عبارت "دره پسر هینوم" کم شد و به "گِهینُُّم" "درهی هینّوم" تغییر شکل یافت.
شایان ذکر است این مساله که در ابتدا، آن دره، برای مردم، محلی برای از بین بردن زبالهها بوده، و بعدها، از روی خرافات و نادانی، آن را به عبادتگاه و قربانگاه تبدیل کردهاند؛ یا اینکه، بر عکس، از عبادتگاه به زبالهدان تغییر یافته، خیلی آشکار نیست، و به گمان و بینش ما بستگی دارد.
اما، شاید نکته مهم این باشد که کل این ماجراها، بعد از سلیمان و داود اساطیر سامی شروع میشود که مربوط به سه هزار سال پیش هستند و میتوان منشا "گِهینُّم" را در زبان پارسی کهن یافت، چرا که بسیاری از واژگان و آیینهای زبان و فرهنگ آریایی، به زبان و فرهنگ مردم مناطق دیگر، از جمله زبان و فرهنگ یونانی و عبری، راه پیدا کرد.
واژهی اوستایی گَئِثانَنی [gaeθā] که در زبان کهن سانسکریت هم، با کمی دگرگونی آوایی وجود دارد، در بر گیرندهی ریشهی واژگانی مانند "گیتی"، "کیهان" و "جهان"، و به معنای "جهانهای زیرین" است که به باور آریاییها به هفت طبقه بودن دنیای مردگان اشاره دارد و مکانی است سرد.همین مساله انعکاس دهندهی ذهنیت ایرانیان باستان است که با توجه به موقعیت جغرافیایی زندگی خود، زمستان و سرما را سخت و عذاب آور میدانستند، بر خلاف اقوام سامی که از گرمای سوزان رنج میبردند.
به هر حال، "جهنم"، همان گونه که پیشتر اشاره شد گاهی به صورت جهنمدره در زبان فارسی متداول است، درهای در اورشلیم است که اکنون یکی از مراکز گردشگری آن شهر به شمار میآید تا جایی که بعضی از بازدید کنندگان در آن قربانگاه روزگار کهن، دراز میکشند تا تصویری از نادانی جنایتکارانهی پیشینیان را بازسازی کنند.